قلعه ی شنی
شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۴۳ ق.ظ
حس اون بچه ای رو دارم که با کلی ذوق و شوق ، یه قلعه شنی خیلی بزرگ ساخته . کلی وقت و انرژی و عشق ریخته پای اثر هنریش ، و ذره ذره ی کارش رو با حوصله و اشتیاق انجام داده . اما وسطای راه متوجه میشه که پایه های قلعه رو کج ساخته ، واسه همین امکانش هست هر لحظه قلعه خراب بشه . بعد از اون همه ی قدم هاش رو آهسته آهسته برمیداره ، اما به این نتیجه میرسه که باید به جیزی که ساخته اعتماد کنه چون راه برگشتی وجود نداره . با ساختن ادامه میده و درست وقتی فکر میکنه قلعه دیکه داره کامل میشه ، یهو قلعه خراب میشه ! نه یه ذرش ، نه یه تیکهش ، بلکه از سر تا پاش . جوری که دیگه هیچ امیدی به تعمیرش نیست .
۹۹/۰۵/۱۱