MyAbsurdThoughts

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب

پست صد و چهل و دوم

دوشنبه, ۲۵ بهمن ۱۴۰۰، ۰۱:۲۶ ب.ظ

حس کسی رو دارم که داخل یه اتاق تاریک داره دنبال یه چیز خیلی با ارزش می‌گرده ، در حالی که یه بار خیلی پرحجم رو با خودش میکشه ، اناق هم پره از ظروف شیشه ای. یه اشتباه کوچیک باعث میشه یه تیکه از شیشه ها بیوفته و بشکنه و بره خرده شیشه ها میره توی پای خودش . یه مدت که میگذره ، اتاق پر از خورده شیشه میشه و کم کم بوی خون پاهای خودش رو احساس میکنه . اما یه مسئله ی خیلی مهم تر از زخم روس پاهاش ذهنشو درگیر کرده ، نکنه لا به لای همین شیشه های که تو تاریکی شکونده ، گنجی که دنبالش بود هم رو هم بدون اینکه بفهمه شکسته؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۱۱/۲۵
محمد ابراهیمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی