پست صد و یازدهم
خودمم نمیدونم چه جوری به این همه پست رسیدم ! یادمه اوایل کلی فکر میکردم که داخل وبلاگمچی بنویسم ، اما الان این وبلاگ مثل اون دوستی شده که دیگه هرجی دلم بخواد جلوش میگم ! راستشو بخواین دوست ندارم عنوانی برای پستام بذارم که بقیه رو جلب کنم به وبلاگم . در عین حال که دوست دارم پست هامو بخونن، دوست ندارم کسی جدید بیاد و بخونشون ! کلا یه کرم عجیبی دارم .
یادتونه بهتون گفتم افتادم داخل مرداب عسل؟ فکر کنم کم کم دارم از داخلش در میام . هنوزم کلی عسل جسبیده بهم و کلی چسبناکم و باید حواسم حسابی جمع باشه که به کجا ها دست میزنم ! راستشو بخواین مرداب مردابه ! در هر صورت شما رو غرق میکنه و شما زندگیتون رو از دست میدین ! و اون موقع که دارین غرق میشین و دست و میزنین نه تنها دیگه شیرینی عسل یادتون میره بلکه حتی احتمالش هم هست که تا آخر عمر از عسل متنفر بشین !