MyAbsurdThoughts

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین مطالب

جمعه هایی که من می‌گذورنم

جمعه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۴۲ ب.ظ

از جمعه ها بدم‌میاد . آخرین سالی که یادمه جمعه ها واسم واقعا مزه ی جمعه داشتن دوم دبیرستان بود . سوم دبیرستان دقیق یادم نیست اما یادمه جمعه ها کلاس داشتم . سال چهارم‌که آخر هفته ها کابوسم بود . پنج شنبه تا یکشنبه سه تا از دبیر هامون با پرواز از تهران میومدن . دبیر فیزیک و زیست و ریاضی . یه زنگ کلاس ریاضی مون پنج شنبه بود و یکی دیگه جمعه صبح .اینجا واسه گرمای هوا مدرسه یک ساعت زود تر شروع میشه . یعنی ساعت ۷ صبح جمعه زنگ اول ما شروع می شد .‌البته بعضی موقع ها که پروازش با تاخیر می رسید و کلاس پنج شنبه ها رو فقط اخراش می رسید به کلاس ، مجبور بودیم جمعه ها ساعت ۶.۳۰ سر‌کلاس باشیم که روز قبلشو جبران‌کنیم . معمولا هم بعدش مستقیم باید می رفتیم سر کنکور های ازمایشی سنجش. دوباره ظهرش ساعت ۳.۳۰ کلاس زیست و فیزیک شروع می شد تا ساعت ۸ شب . فرداش دوباره همین طور ، از ساعت ۷ تا ساعت ۱۲ ، ۳.۳۰ تا ۸ کلاس بودیم .
گذشت و مدرسه با همه ی بدبختیا و استرس ها و فشارهاش تموم شد . من موندم پشت کنکور . سالی که پشت کنکور بودم میتونم‌بگم سال عجیبی بود . راستش نمی دونم از کجاش بگم ، از دوستایی که اون سال داشتم ، از کارایی که می‌کردم ، دوست های مجازی ای که تو اون سال پیدا کردم یا  از درسی که باید می خوندم و نخوندم . راستش دقیق یادم نیست به جمعه ها چه حسی داشتم تو اون سال :))
و‌ اما می رسیم به اصل مطلب . دو سال گذشته جمعه ها از آزار دهنده ترین روزهای هفته بودن واسه من . اولین چیز خواب روز جمعه‌س که معمولا همه تا ظهر خوابن . و واسه من خیلی آزاردهندست. نه اینکه من نخوابم ، اما‌اینکه بیدار میشم و یهو می بینم ساعت ۱۱.۴۵ دقیقس اذیتم می کنه . احساس می کنم چند ساعت از روزم رو انداختم تو سطل آشغال . مورد بعدی بعد از ناهار خوردنه . همینکه که جمعه ها تعطیله ، خودش به نوعی من رو آزار میده . اینکه صبح تا شب هیچ کاری نداری بکنی‌و هیچ چالشی نداری که اون روز پشت سر بذاری ، اون حس حوصله واسه من خیلی عذاب آوره . میشینم پای لپ تاپ . مس خوام یه فیلم نگاه کنم . یا فیلم ندارم یا تنبلیم میاد ! نمی دونم این تنبلیی که قبل از شروع کردن یه سریال ، فیلم ، کتاب ، انیمه و مانگا و هرچیز دیگه ای سراغ آدم میاد چه کوفتیه اما‌من به شخصه هنوز نتونستم این حس تنبلی مرموز و مضمن رو شکست بدم ! می رم تو گوشی ، تلگرام رو باز می کنم . می خوام به یکی پیام بدم اما هیچکسو پیدا نمی‌کنم . دوباره میرم تو لپ تاپ ، چند تا سایت و وبلگ همیشگی رو چک میکنم .یه نیم ساعتی همین جوری می گذره تا اینکه پا میشم و شروع می کنم به ورزش کردن . چند تا شنا و بارفیکس میرم . میرم کنار دیوار وایمیسم . رو دستام وایمیسم و سعی می کنم‌پامو از دیوار‌جدا کنم و کم‌کم‌تعادلمو حفظ کنم . خون مغزم جمع میشه و یه حس سر گیجه ی لذت بخشی بهم دست میده ! گوشیم یهو یه ویبره و میاد من فک‌میکنم شاید کسی پیام داده . از رو نوتیفیکیشن های بالای‌گوشی نگاه میکنم می‌کنم و میبینم لابه لای پیام های‌کانال‌ ها که هرکدومشون دویست سیصد تا پیام نخونده دارن ، یکی هست که فقط دو سه تا پیام داره . کنجکاو‌میشم که کی میتونه باشه ؟ یعنی یه درصد امکان داره اون باشه ؟ تلگرام و باز میکنم و یهو میبینم یکی از کانالایی که دشتم بهش خورده بود و بزش کرده بودم ، چند تا پیام جدید داده و من‌کردم کسی پیام داده . می شینم پای لپ تاپ دوباره ، دوتا رو بازی می کنم و با میلی شروع می‌کنم به بازی‌کردن . و بقیه ی روز رو با تکرار همین چرخه و غرغر کردن که چرا الکی دارم وقتمو تلف می کنم میگذره . البته تازگیا یه چیز جدید پیدا کردم ، اینکه وبلاگمو باز میکنم ، آمار رو که تقریبا حفظم نگاه‌میکنم تا ببینم تکون خورده یا نه ، کامنتا رو یه نگاه میکنم و یه این فکر‌میکنم‌که چی شد که کار‌من به این وبلاگ رسید !


پ.ن : چند تا پشت قبلی‌گفتم حس خوبی دارم ، همون روزش رفتم دکتر و بهم‌ گفت دستتو ترکوندی . تا یه مدت تو خونه دستتو آتل ببند ، و به هیچ وجه هم فعالیت سنگین نکن! :)))

پ.ن۲: تازگیا با حس جدید آشنا شدم . حس حسودی کردن . حسادتی که‌گاهی اوقات به تنفر می رسه. واسه خودمم عجیبه . تو این چند وقته دارم انواع حسایی که قبلا حس نکرده بودم رو تجربه میکنم . نمی دونم دارم چه بلایی سر خودم میارم :))

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۱/۲۴
محمد ابراهیمی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی