دوست جدیدم
می خوام از دوست جدیدم که در واقع همین وبلاگمه واستون بگم .فکر کنم آخرین نفری که باهاش آشنا شدم و می تونم به عنوان دوست ازش یاد کنم بر میگرده به دو و نیم سال پیش .نه اینکه بعد از اون با کسی آشنا نشده باشم ، اما می تونم بگم پیدا کردن دوست وسواس دارم و هر کسی رو که چند بار باهاش گفتم و خندیدم رو دوست خودم نمی دونم . من یه عادتی کارم که دوست دارم هر اتفاقی که واسم میوفته رو واسه دوستام تعریف کنم. که البته کم هم پیش نیومده به بعضیا چیزایی که نباید بگم رو گفتم و بعدش پشیمون شدم ، اما همچنان این عادت رو دارم . اما بعضی موقع ها اتفاقاتی واسم افتاده و فکرایی تو سرم بوده که هیچ وقت نتونستم واسه کسی تعریفشون کنم و خودمو خالی کنم . که باید بگم از این نظر این وبلاگ عزیز سنگ تموم گذاشته . نه تنها همه ی حرفاتو می تونی بهش بگی ، بلکه نه قضاوتت می کنه و نه حرف بیجا می زنه و میزنه تو ذوقت .
یه چیز دیگه ای رو هم به واسطه ی این دوست عزیز کشف کردم ، رابطه ای که خودم با خودم دارم و داشتم . به این نتیجه رسیدم که من همیشه واسه دیگران دوست خوبی بودم ، یا سعی کردم باشم . اما واسه خودم نامرد ترین دوست دنیا بودم . همیشه خودمو تخریب کردم ، به خودم حمله کردم و زدم تو ذوق خودم . بعضی موقع ها که اعصابم از دست خودم خورده ، جوری خودمو می ترکونم که تا یه مدت حس افسردگی بهم دست میده . می خوام بگم اولین مرحله که پیدا کردن مشکل تو ناخودآگاهم و آوردنش تو خودآگاهمه رو پشت سر گذاشتم . که البته این مهم به واسطه ی این وبلاگ میسر شد . خلاصه بگم برای اولین باره که دارمیه پست می ذارم و تو مود خوبی هستم .
پ.ن: خودمم از پست رمز دار بدم میاد ، ادرس این وبلاگ رو هیچ کدوم از دوستام ندارن ، رمز اون دوتا پست فقط خودم می دونم. فقط چون از فانتزی هام و خاطراتم گفتم بلد نیستم اینحور چیزا رو غیر مستقیم بگم ، مجبور شدم رمز بذارم واسشون .